از دیگر نواقص طرح تجاری کوئست(Qnet) الزام افراد به دریافت بخشی از کمیسیون خود تحت عنوان بن خرید کالا است که درجدول زیر چگونگی و میزان دریافت کمیسیون مطابق طرح تجاری کوئست آورده شده است.
مطابق با تمام استاندارد های بازاریابی شبکه ای در آمریکا که یکی از باسابقه ترین و سخت گیر ترین قوانین را درمیان کشورها دارد :
هیچ کمپانی بازاریابی شبکه ای حق ندارد که مبلغی از درآمد شما را به عنوان بن خرید کالا یا همانVoucher از درآمد اصلی شما کسر کند. تمام هدایا و بن های کالای پرداختی به شما باید به صورت پاداش باشد و نباید از درآمد اصلی شما کسر شود و این موضوع نیز خود از دلایل اصلی سو استفاده شرکت های هرمی از مشتریان و بازاریابان خود میباشد و در شرکت هرمی کوئست از هر 6 قدم درآمدی شما 1 قدم آن بجای کمیسیون و پول به شما بن خرید کالا تعلق میگیرد که فقط با آن میتوانید از محصولات خود شرکت خریداری کنید و این موضوع بسیار مهمی است و در اساسنامه هرمی در آمریکا از آن به عنوان شرط خرید اجباری نام برده می شود.
چنانچه شما اساسنامه این شرکت هرمی را به دقت مطالعه کنید با توجه به توضیحات به راحتی متوجه نواقص آن می شوید و یکی از مشهود ترین نواقص این دسیسه نداشتن قانون باز پس گیری در مدت زمان تعریف شده از جانب شرکت برای مشتریان و حتی بازاریابان آن می باشد که اصطلاحاَ از آن در اینگونه موارد به عنوان cooling off period نام برده میشود و این یک موضوع کاملاَ قابل تامل است زیرا هر فردی باید این حق را داشته باشد تا چنانچه از خرید خود پشیمان باشد طی مدت زمان مشخصی که شرکت آن را خود تعریف میکند ، بتواند محصول خریداری شده را در شرایطی معقول و مشخصی باز پس دهد و پول خود را پس بگیرد. چون عدم وجود دوره باز پس گیری از مهمترین ارکان هرمی بودن یک شرکت بازاریابی شبکه ای تعریف شده است و شرکت هرمی کوئست هیچگاه این موضوع را در بطن طرح هرمی خود اعمال نکرده است و این موضوع برای تمام بازاریابان آن در تمام دنیا مشکلاتی را به همراه داشته است که اگر بخواهم یک مثال ساده از دسیسه و سوءاستفاده این شرکت برای شما بگویم به همین سادگی است : " فرض کنید شما معرف فردی در این سازمان هستید که تصمیم گرفته در این کار با شما همکار شود و قصد خرید از محصولات را دارد تا در سازمان شما قرار گیرد ، اگر شما به هر دلیلی خرید وی را بصورت اشتباه ثبت کنید ، مثلاَ بجای سمت چپ در سمت راست شما قرار بگیرد یا حتی شما کد معرف را غلط وارد کنید و جایگاه این فرد بصورت اشتباه در سازمان دیگری ثبت شود ، دیگر هیچ راهی برای کنسل کردن این جایگاه یا حتی تغییر موقعیت آن در درختواره Genealogy شما وجود ندارد و شما باید متضرر شوید و قید آن خرید را بزنید و هزینه کنید و دوباره خرید جدیدی را ثبت کنید " در صورتیکه از نظر سیستماتیک و برنامه نویسی در وب سایت شرکتهای نت ورک مارکتینگ سالم، امکان دسترسی به این موارد به سادگی وجود دارد اما چون نیت این شرکت کلاه برداری است پس از هر موقعیت کوچکی برای سوءاستفاده کردن از مردم استفاده می کند تا دارایی های مردم را به یغما ببرد.
بخش دوم – سابقه فعالیت و عملکرد شرکت کوئست
این شرکت فعالیت خود را در دسامبر 1998 در مالزی شروع کرد اما بلافاصله دفتر خود را به فیلیپین و سپس به هنگ کنگ منتقل کرد و با مرکزیت دفتر خود در برج سنترال پلازای هنگ کنگ از ژانویه 1999 بصورت رسمی شروع به فعالیت کرد. در آن زمان اعضای اصلی این کمپانی و هیات مدیره آن به قرار زیر بود :
. آقای اولیس یوهانا ماکیتالو ، ایشان رییس هیات مدیره بود و دارای سابقه بسیار طولانی در بانک توسعه آسیا بوده است و همینطور به مدت 5 سال به عنوان مدیر گسترش پروژه های سازمان ملل مشغول به فعالیت بوده است.
. آقای ویجی اسواران ، که در آن زمان او به عنوان سرمایه گزار و یکی از بنیان گزاران و مدیر اجرایی شرکت گولد کوئست بود. او مغز متفکر این سیستم و طراح اصلی آن بود.
. آقای خوزه سالوادور فابریگاس ملقب به جو فابریگاس ، او از نتورکر های قدرتمند و با اعتبار آن زمان در تمام جنوب شرق آسیا بود.
. آقای کرت جورج روکو ، او مسئول امور بین الملل در این شرکت بود.
. آقای جوزف بیسمارک ملقب به جاپا ، او مدیر گسترش نتورک گولد کوئست بود. او در نتورک قبلی خود به نام COSWAY با ویجی آشنا شده بود و زیر مجموعه او بود و بعد از آگاه شدن از تصمیم ویجی مبنی بر تاسیس یک شرکت نتورک مارکتینگ، تصمیم به همکاری با وی را می گیرد. جاپا از 9 سالگی به فلسفه و یوگا روی آورده بود و در همان دوران کودکی به درجه یوگی رسیده بود.
از مجموع این 5 نفر، آقای اولیس یوهانا در این شرکت صرفاَ حضور فیزیکی داشت و هیچ نقشی در این مجموعه نداشت و ویجی از وی بخاطر داشتن اعتبار در سطح بین المللی استفاده کرده بود تا شرکت خود را در اذهان عمومی موجه جلوه دهد و ایشان از سال 2001 از این شرکت جدا شد. این 4 نفر باقی مانده پیکره اصلی تفکرات گولد کوئست را تشکیل دادند و بنیان گزار نهادی به نام V-Team شدند که مسئول امور آموزشی و پیشبرد اهداف این شرکت بود و در طول سالهای بعدی با جدا شدن جو و کرت از این نهاد افرادی مانند دونا ماری ایمسون و پاتمن و تی جی کینتنر و رانجیت سینگ جای آنها را گرفتند.
مغز متفکر و طراح اصلی این شرکت آقای ویجی اسواران بود، آنها در همان ابتدا فعالیت خود را به این صورت آغاز کردند که با ضرابخانه مایرمینت قراردادی را برای سفارش و فروش سکه های طلای آنها بستند و در طول سالهای بعدی ویجی با خرید میزان زیادی از سهام این شرکت آلمانی، خود نیز از سهامداران آن شد. آنها اقدام به ضرب سمبل های بسیار معتبری بر روی این سکه ها کردند که به نحوی از موجه بودن فعالیت خود بین اذهان عمومی استفاده کنند، آنها با ضرب سمبل هایی مثل پاپ جان پل دوم، مهاتما گاندی، پرنسس دیانا، دکتر سوکرانو، امام خمینی و همینطور سمبل بسیاری از خدایان هندو ها ، برروی سکه های طلای 24 عیار و 1 اونسی مایرمینت اقدام به فروش آنها کردند. البته آنها با ترفند خاصی اعلام کردند که ضرب و تولید این سکه ها محدود است و تنها تعداد خاصی از آنها در دنیا تولید می شود و بعد از گذشت 50 یا 100 سال این محصولات کلکسیونی می شود و نوادگان شما میلیونر می شوند. این فروش ها در ابتدا بصورت نقد و اقساطی بودند و قیمت سکه های آنها 800 دلار آمریکا بود. در طرح درآمد زایی اولیه این کمپانی شما می توانستید یک سکه را با پرداخت 400 دلار بصورت پیش خرید یا قسطی خریداری کنید و با جذب و فروش این سکه ها به 5 نفر در سمت چپ و 5 نفر دیگر سمت راست جایگاه درآمدی خودتان از این شرکت 400 دلار کمیسیون دریافت کنید و از این 400 دلار برای پرداخت الباقی قسط سکه خودتان استفاده کنید و بالاخره محصول تان را دریافت کنید، در غیر اینصورت اگر تصمیم به دریافت سکه خود داشتید و آن را قسطی خریده بودید می بایست 400دلار بقیه پول سکه را به یکی از دفاتر کمپانی یا به حساب آن واریز می کردید تا سکه شما برای سفارش قطعی تولید روانه مایرمینت میشد و این حجم انبوهی که از پول های پرداخت شده و محصولات تولید نشده وجود داشت به عنوان یک منبع درآمد قدرتمند برای این کمپانی تعریف شده بود.
بین سالهای 1999 تا 2002 متوسط قیمت طلا در بازار های جهانی از اونسی 350 دلار بالاتر نرفت، همزمان با بالا رفتن ناگهانی قیمت طلا از ابتدای سال 2003 و رسیدن قیمت آن به اونسی 500 دلار، این زنگ خطری برای شرکت گولد کوئست بود تا به فکر تغییر در استراتژی های خود در نوع محصول باشد و از آن زمان به بعد دسیسه هرمی گولد کوئست که توانسته بود از نوعی مقبولیت خاص بین مردم جنوب شرق آسیا برخوردار شود، بازی خود را شروع می کند و آن ارایه محصولات نقره به مشتریان خود به قیمت کمی کمتر از قیمت سکه های طلای این کمپانی بود که معمولاَ یا از ترکیب سکه های 2 تا 10 گرمی طلا همراه یک سکه 1 اونسی نقره به قیمت 700 دلار بود و یا ارایه یک مجموعه 5 اونسی از محصولات نقره به قیمت 700 دلار بود و این در حالی بود که در آن زمان قیمت 5 اونس نقره بیش از 70 دلار نبود.
در طرح درآمد زایی گولد کوئست سقف درآمدی افراد در ابتدا به صورت روزانه 2500 دلار بود و تنها در 5 روز هفته به شما کمیسیون پرداخت میشد و این باعث از بین رفتن کمیسیون زیادی از لیدرهای این شرکت میشد و به دلیل اعتراض بسیار زیاد بازاریابان و نتورکرهای اصلی این شرکت مانند جو فابریگاس سرانجام این درآمد به هفته ای 12500 دلار تبدیل شد تا ویجی به نحوی از حمایت لیدر های خود نیز برخوردار باشد، زیرا در طرح درآمد زایی این کمپانی تا به امروز از مبحثی به عنوان انتقال به آینده یا همان Carry Forward در مورد سقف درآمدی یا همان Flush out کمپانی خبری نبوده و نیست.
اما بالا رفتن قیمت طلا و اضافه شدن به قیمت محصولات طلای کمپانی و همچنین عدم تعهد کمپانی مبنی بر تحویل بموقع این محصولات و همچنین عدم تعهد نسبت به مشتریانی که محصول قسطی خریده بودند باعث شد تا در ابتدای سال 2003 آقای جو فابریگاس، یکی از ستون های اصلی V-Teamو بزرگترین لیدر کمپانی کوئست با بیش از 000/800 هزار نفر در سازمان خود، درخواست استعفا و باطل کردن قرارداد تجاری خود با این شرکت را خواستار شود. بنا به گفته های آقای جو فابریگاس در آن زمان و بعد از آن در محافلی که نتورکرهای قدیمی گولد کوئست حضور داشتند، وی اینگونه بیان کرده است که : ویجی اسواران هیچ اقدامی برای جلب رضایت مشتریان خود نکرده بود و طی جلسات زیادی که با هم داشتیم او حاضر نبود تا شرایط تجاری و محصولات خود را مطابق با استاندارد های این صنعت در جهان در بیاورد، از مواردی که به او گوشزد کرده بودم طرح پرداخت 1به 1 تعادلی برای پرداخت کمیسیون بود چون در طرح 5 به 5 افراد زیادی در سازمان وجود داشتند که حتی با وجود تعادل 5 به 4 و فروش این محصولات به 9 نفر باز هم حتی 1 سنت درآمد نداشتند و این باعث میشد که بیش از 80% از بازاریابان شرکت که بیشتر در لایه های انتهایی مجموعه ها قرار داشتند هیچگونه پورسانتی دریافت نکنند چون در آن زمان در پلن این شرکت از کمیسیون فروش مستقیم یا همان Direct Selling هم هیچ خبری نبود، در ضمن ویجی در ابتدای شروع همکاری ما با هم قول داده بود تا بعد از گذشت 2 سال ابتدایی از شروع این کار، تمام استاندارد های بازاریابی شبکه ای را در این سیستم اعمال کند، اما او به هیچکدام از وعده های خود تا آن زمان عمل نکرده بود. آقای جو فابریگاس که این اوضاع را خطرناک دیده بود و به ماهیت افکار موسس این دسیسه پی برده بود تصمیم گرفت تا برای همیشه از این شرکت جدا شود و از قید درآمد آن با بیش از 000/800 هزار نفر مجموعه بگذرد.
اما با بیشتر شدن رشد این شرکت به تبع مشکلات این شرکت نیز در کشورهای مختلف دنیا نیز زیاد شده بود و عدم تحویل به موقع محصول و همچنین ضعف در سیستم درآمد زایی این شرکت و جدا شدن لیدر های بزرگی از این شرکت باعث شد تا چالشهای قانونی زیادی را تا سال 2004 مشاهده کنند به صورتی که فعالیت آنها در کشور هایی مثل اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، هندوستان و سری لانکا با خطر مواجه شد و بسیاری از این کشورها در آن مقطع به هرمی بودن فعالیت این شرکت با توجه به موارد ذکر شده پی برده بودند و در کشورهایی مثل آمریکا، سری لانکا، کانادا، سوئد، فنلاند، نروژ و استرالیا فعالیت این شرکت هرمی ممنوع اعلام شده بود و در کشورهایی مثل سنگاپور، مالزی، اندونزی و فیلیپین هم در لیست هشدار قرار گرفته بودند، زیرا در طرح درآمد زایی این کمپانی شما از همان ابتدا مجبور به خرید یک محصول برای وارد شدن در پلن درآمد زایی آن بودید.
اما بزرگترین چالشی که شرکت در آن سالها با آن روبرو شده بود، محصولاتی بود که بصورت اقساطی فروخته شده بود. با گران شدن قیمت طلا در سال 2004 بسیاری از مشتریان شرکت که سکه های 1 اونسی طلای خود را به قیمتی حدود 800 تا 900 دلار و آنهم قسطی خریداری کرده بودند و بخاطر نوع پلن این شرکت هیچ کمیسیونی هم دریافت نکرده بودند ، آنها شدیداَ احساس متضرر شدن را داشتند و اکنون به این درک رسیده بودند که اگر الباقی 400 دلار قسط خود را بصورت نقدی به شرکت بپردازند، سکه ای را دریافت می کنند که حداقل با فروش آن می توانستند تا حدود کمی از ضرر خود بکاهند زیرا قیمت طلا در آن زمان به اونسی 500 تا 550 دلار رسیده بود، اما در این مقطع هم این شرکت با زیرکی تمام به مشتریان گذشته خود اعلام کرد به دلیل افزایش قیمت طلا و عدم پرداخت به موقع قسط شما در مورد سکه هایتان، ما دیگر قادر به ارایه محصولات قدیمی خریداری شده شما نیستیم و اقدام به تعویض محصولات 1 اونسی طلا با سکه های 10 یا 20 گرمی طلا و یکسری ساعت و همچنین مجموعه محصولاتی از نقره کردند.
این امر باعث و پایه گزار بسیاری از شکایات علیه این شرکت هرمی در جهان شد. زمانی که این شرکت وضعیت موجود را خطرناک و خود را در نقطه قرمز دید، با درایت ویجی و جاپا اقدام به یکسری تغییرات در ساختار درآمد زایی شرکت کردند به صورتی که در نیمه اول سال 2004 آنها طرح درآمد زایی خود را کاملاَ تغییر دادند. برای اینکه بتوانند به صورت حداقل ظاهری خود را با یکسری از استاندارد های این صنعت یکسان کنند، این تغییرات را اعمال کردند. در ابتدا خرید های قسطی را منحل کردند و تمام بازاریابان گذشته خود را مجبور به تغییر محصولات قسطی با محصولات جدید کردند و پیشینه ننگین خود را در مورد محصولات قسطی به صورتی کاملاَ نا محسوس ناپدید کردند تا در صورت درگیری قانونی با مشتریان قدیمی خود مدرکی را برجای نگذارند، پس از آن در طرح درآمدی خود امکان ثبت جایگاه با پرداخت 10 دلار را قرار دادند که نقد کامل آن را در اساسنامه شرکت برای شما مطرح کرده ام. پس از آن برای محصولات خود ارزش تجاری را ایجاد کردند که اصطلاحاَ به آن U.V یا در واقع Unit Volume گفته میشد. در طرح تجاری جدید محصولات با توجه به قیمت آنها دارای ارزش تجاری میشد و هر فردی با فروش 3 U.V در سمت چپ وU.V 3 در سمت راست خود و ایجاد تعادل 3 به 3 از کمپانی 250 دلار پورسانت می گرفت. اما در طرح جدید همچنان معضل بن خرید کالا یا همان Voucher وجود داشت که این موضوع تا به امروز هم وجود دارد و در مورد آن در اساسنامه این شرکت توضیحات لازم را ارایه کردم. علاوه بر این در این طرح درآمد هفتگی افراد جدید از هفته ای 12500 دلار به هفته ای 5000 دلار و سپس به هفته ای 3500 دلار رسید که در این مورد شرکت راه کار هایی را برای افزایش آن ارایه کرد.
ایجاد پناهگاه توهمی برای نیازمندان
اشباع فکری و همچنین آشنایی ساکنین شهرهای بزرگ همچون تهران از یک طرف و فقر مالی و محرومیتهای موجود در شهرستانها و روستاها از سویی دیگر باعث شده است که کم کم گرایش کوئست یاهمین کیونتQnet به سمت ورودی گرفتن از شهرستانها و مناطق محروم سوق یابد. جایی که به روایت خود کوئستیها افراد دارای اهداف و ویژن هایی بلندپروازانه ترند.
حال شیوه مهاجرت این افراد به تهران و نحوه فعالیتشان در کوئست یاهمین کیونتQnet جای بسی تامل دارد. نگاهی به وضعیت اسفبار زندگی آنها که جامعه گستردهای از قربانیان این شبکه هرمی را تشکیل می دهند نشاندهنده عمق فاجعه آثار کوئست یاهمین کیونتQnet در جامعه ما می باشد. بسیاری از این افراد چون جایی برای زندگی در تهران ندارند از محیط خودِ دفتر جهت زندگی استفاده میکنند که اصطلاحا به آنها آفیس خواب گفته میشود و از آنجاییکه آشناهای این افراد نیز از همان شهرستان خودشان میباشد روز به روز بر تعداد آنها در دفتر افزوده میشود و آمار بسیار زیادی از مهاجرتهای این چنینی از شهرستانها و دهات مختلف کشور گزارش شده است.
بسیاری از این افراد حتی توان تامین کردن نیازهای اولیهای همچون خوراک و پوشاکشان را با استانداردهای اقتصادی شهر تهران ندارند. ضعیف بودن بنیه مالی این افراد باعث شده است که به طرق مختلف اقدام به تهیه مبلغ ورودی خود در کوئست یاهمین کیونتQnet کنند که میتوان به نمونه هایی همچون تهیه آش و عدسی و فروش آن در میادین شهر، پخش تراکت، فروش کالاهایی همچون کراوات و فال … اشاره کرد.
تخریب محیط اعم از اطرافیان ، خانواده و حکومت
یکی از ملزومات ترغیب افراد به ورودی گرفتن و فعالیت سنگین در کوئست یاهمین کیونتQnetاین است که آنان را نسبت به محیط پیرامون ناامید کنند تا در فرد این حس بوجود آید که هیچ راه موفقیتی برای وی در جامعه وجود ندارد و به تبع آن اصطلاحا کوئست یاهمین کیونتQnetرا دو دستی بچسبد و در آن رشد کند. در این نگرش، جامعه، خانواده و حکومت دلیل اصلی عدم موفقیت جوانان ایرانی معرفی میشود. به عنوان مثال دعوت خانواده ها از جوانان برای پیدا کردن یک شغل دولتی تعبیر به ترسو بودن و محتاط بودن آنها میشود و مخالفت آنها با فعالیت فرزندانشان در کوئست یاهمینکیونتQnetرا به علت عدم آشنایی آنها با نسل جدید تکنولوژی دانسته و در صورت ادامه این اختلاف کار به جایی میکشد که شکاف عمیقی بین پدر و مادرها و فرزندانشان شکل میگیرد.
دروغهای بزرگی همچون رابطه مخفیانه کوئست یاهمین کیونتQnetبا عوامل دولتی و سران کشور یکی از اصلیترین موارد مطرح شده در سیستم آموزشی کوئست است. دروغ رایج آنها این است که دولت ایران زمانی به فعالیت کوئست در ایران انگشت میگذارد که سهمش را نمیگیرد.(در گزارشی از متن تفاهم نامه ایران و Qnet بصورت کامل توضیح داده شده )چهره زشتی که لیدرهای شبکه هرمی کوئستیاهمین کیونتQnetبا سوء استفاده از هرگونه مشکلات موجود در جامعه و بزرگنمایی آنها در ذهن افراد بر جای میگذارند، پس از مدتی فرد را به موجودی غیر قابل برگشت به جامعه تبدیل کرده و روح و روان وی را کاملا به تسخیر خود درمیآورد. کوئست یاهمین کیونتQnetبرای این افراد سرزمین آمال و آرزوهاست. آنها کاملا از زادگاه خود به این سرزمین خیالی مهاجرت میکنند و زندگی جدیدی با آرزوهای موهوم در این سرزمین شروع میکنند.
شکل دهی یک شبکه تصاعدی با پتانسیل هرگونه هنجارشکنی اجتماعی و امنیتی
کوئست یاهمین کیونتQnetدر حال شکل دهی یک شبکه تصاعدی میباشد که قدرت توزیع هر فکر، ایده و جریانی را با الگوی عجیب و بزرگ تصاعد هندسی داراست که از توان تخریب بالایی برخوردار بوده و بصورت بالقوه یک حزب بزرگ غیر قابل کنترل میباشد. این اتفاق از آن جهت که فاقد هرگونه کنترل و شفافیت است میتواند برای کشور منشا آسیبهای بزرگی باشد.
گسترش هرگونه تفکر و ایده ناهنجار و آسیب زای اجتماعی و فرهنگی و امنیتی با قدرتی که در این شبکه اجتماعی نهفته است، میتواند بسیار خطرآفرین باشد.
در ضمن یکی از مهمترین تناقضات مطرح شده در طرح اقتصادی کوئست یاهمین کیونتQnetهمین الگوی تصاعدی درآمدزایی است. شعار رایج در جلسات مختلف کوئست که لیدرها و بالاسریهای کوئست همیشه دم از آن میزنند ثروتمندی و سقف درآمد شدن همه زیرمجموعه هایشان است. با توجه به محدود بودن جمعیت و میزان سوددهی طرح درآمدزایی کوئست تنها 10 درصد از افراد قادرند بیش از مبلغ ورودی خود را در این سیستم از محل ورود زیرمجموعه هایشان بازپس گیرند و کمتر از 1 درصد نیز از این جمعیت به درآمدهای وعده داده شده میرسند. در واقع 99 درصد ورودیهای کوئست زمان، انرژی و پولشان را برای موفقیت و ثروتمندی 1 درصد باقیمانده هزینه کرده اند.
قانونگریزی
در چند سال ابتدای فعالیت کوئست یاهمین کیونتQnetدر ایران که این شرکت توانسته بود با مخفی کردن ساختار هرمی خود در ایران دفتر و دستکی برای شرکت به پا کند و یک مجوز ثبت شرکت دریافت کند کمتر کسی به سراغ مسایل قانونی بودن میرفت و اگر هم کسی سوالی در این زمینه مطرح میکرد دیدن چند عکس و در نهایت بازدید از دفتر شرکت واقع در خیابان میرداماد برای فرد قانع کننده بود. اما پس از گذشت چند سال از فعالیت کوئست یاهمین کیونتQnetدر ایران و تصویب قانون مبارزه با سیستمهای هرمی اینبار کوئستیها دست به ترفند جدیدی زدند. آنها با یک تجدید نظر در شیوه کاری خود امنیت دفاتر را بالاتر بردند. مواردی از قبیل استفاده از چشمی و آیفون تصویری و … یکی از ملزومات دفترداران بود. اخیرا مواردی همچون قفل کردن در از پشت توسط نردههای آهنی و موارد مشابه دیگر نیز به سیستمهای امنیتی این مجموعه ها اضافه شده بود. در طی عملیات 30 اردیبهشت حتی در برخی دفاتر انواع مختلف سلاحهای سرد کشف گردید.
یکی از مواردی که در عملیات شناسایی با آن برخورد کردیم شیوه معرفی یا همان پرزنت کار به ورودیهای جدید است. اخیرا در بسیاری از مجموعه های کوئست معرفی به این شیوه آغاز میشود که «میخواهیم یک کار غیرقانونی به شما معرفی کنیم. آیا تمایل دارید؟» این شیوه صحبت که اصطلاحا در سیستم آموزشی کوئست یاهمین کیونتQnetبه «شکم سیری» معروف است به عنوان یک راهکار اساسی در پاسخگویی به افراد اتخاذ شده بود.
تمسخر سیستم قانونگذاری کشور و سیستمهای امنیتی و حکم مراجع محترم تقلید در خصوص حرمت این سیستمها تبدیل به یک معضل بزرگ اجتماعی در بین کوئستیها شده است که بازگرداندن و آشتی دادن مجدد آنها با ارزشهای مذهبی و قانونی کشور را بسیار دشوار کرده است.
با توجه به اسناد مکتوب بدست آمده در دفاتر هرمی و همچنین پژوهش میدانی در میان اعضای شبکه کوئست، نوعی تغییر در نگرش و رفتار و نیز تغیر الگوهای روانی و اعتقادی دریافت شد. نوعی استحاله و جهش منفی در سیستم ارتباط اجتماعی اعضای کوئست یاهمین کیونتQnetبوجود آمده است که ضمن ایجاد پرخاشگری و هیجان کاذب، دگرگونی خاصی در تعیین مصادیق الگوی رفتاری و فکری ایشان ایجاد کرده است. الگوهای رفتاری، اعتقادی و اجتماعی این افراد بطور نامحسوس در حال تغییر کلی و جزئی است.ساختار آموزشی و نهادهای ارزشی کوئست در طی یک دهه می تواند بطور کلی باورهای افراد را تحتالشعاع خود قرار داده و این مهم عرصه جدیدی را برای مطالعه و تحقیق بوجود آورده است. ما در ادامه با تفسیر مباحث قبلی و با استفاده از مستندات مکشوف از دفاتر کوئستیاهمین کیونتQnet،ٰ سیر استحاله ارزشی و رفتاری اعضاء کوئست را مورد بررسی قرار می دهیم که چه تشابه زیادی به استحاله های ارزشی صیهونیسم دارد
در قدم اول تا ششم مناسبات و تناسبات پروتکل های صهیون با این سیر استحالی را بررسی و ابزار آن را مورد کنکاش قرار میدهیم و از قدم هفتم تا بیستم بصورت مصداقی و قدم به قدم آنچه برای هر شخص در این سیر الحادی پدید می آید را به دست نقد و بررسی می دهیم.
صهیونیسم از یکصد سال پیش به دنبال راهکار تربیتی جهت تغییر ذائقه نسل جوان جامعه بشری بوده است تا با یک دهه کار تربیتی پایه های اعتباری و اعتقادی جوامع را بر هم زند تا راه نفوذ خود را باز نمایدو به اهدف خود که تسلط بر جامعه جهانی است نائل شود. از این رو تغییر مذهبٰ و ایجاد انفصال بین دین و حکومت (سکولاریسم) و نیز لائیک نمودن دولتها را تا بی خدایی مطلق بر می گزیند. در اینجا ضمن توجه به مستندات پروتکل های صهیون به نحوه رویکرد و نسبت کوئست یاهمین کیونتQnetو ابزار شدن آن برای صهیونیسم جهانی پی خواهیم برد.
صهیونیسم از دیرباز در پی تسلط به جهان بوده و هست و خود را آقای عالم و قوم برگزیده خداوند می پندارد.
از پروتکل شماره 5 دانشوران صهیون: پیامبران گفته اند «ما (یهود) قومی هستیم که بوسیله خودِ خدا برای فرمانروایی مردم سراسر جهان انتخاب شده ایم» خداوند به قوم ما هوش و ذکاوت سـرشار عطا کرده است. ما لیاقت آن را داریم تا مسئولیت رهبری جهان را به انجام برسانیم.
آنچه در صد سال گذشته مدنظ